_______________________________________

Behzad Keshmiripour: Lyrik, Essays, Übersetzungen, ...

 

 

Borj_____

 

 
پرانتز باز (یک شعر از سلسله شعرهای جمله های معترضه)
حافظیه | کارون | معبد چغازنبیل (از سلسله شعرهای سفرنامه)
سنگ دریا
از خودخواهیها
ترانه ی ساعات (سه شعر پیوسته)
هیج کجا
بندرگاه
زمزمه های یکشنبه (هفت شعر)
ترانه ی تلخ
همین و بس
ICE Hannover-Köln, hin & zuruck (سه شعر)
ساعت یک بعد از ظهر یکی از روزهای اردیبهشت
راستی چه می شود اگر ...
هیچ کس با دهان ما سخن نخواهد گفت
سه گیاه
 
 
 

 

 

 

ترانه‌ي تلخ


تلخ است، تلخ!


تلخ، زيتون كال است.
تلخ، بادام كوهي است.
تلخ، نگاه پرسنده است بر دستهاي بي‌پاسخ.

تلخ،
كاسه‌ي لبريز است
صبر است.

در پوسته‌ي بادام مغز تلخي است؛
مشكن مرا!





همين و بس



صدف شهوت لزج درياهاست
و ساحل لذتِ آميختن.

دستمالي براي بستن چشم آب و
جسارتي براي ربودن صدفها.
پس آنگاه
رقصي بر عطش كهربايي ماسه‌ها.

همين و بس!
با من برقص!

هستي در شصت پاي من آغاز مي‌شود
و در گرده‌ي خسته‌ام به پايان مي‌رسد.

با من برقص!
همين و بس!

 

 


 

 

 © Behzad Keshmiripour 2002-2003