تا يادم نرفته
(۴)
کبوترخانههاي ايراني، عجايب هشتگانه و مجموعهي علوم
عالم!
کبوترخانهها ظاهراً برجهايي
هستند که کبوتران در آنها خانه ميکنند. من هم
همينقدر بيشتر دربارهي اين پديده نميدانستم تا
اينکه تازگي مطلبي خواندم و فهميدم که نه، انگار
ماجرا خيلي جديتر از اين حرفهاست! در آنجا ضمن شرح و
توصيف اين «بناهاي سترگ و شکوهمند» نوشته بود:
«معمار ايراني به دليل نگاه
عالمانه به اقليم و علم زيست شناسي، عجايبي
حيرت برانگيز و ماندگار را در اين سياره خاكي تحت
عنوان كبوترخانه هاي ايراني خلق كرده و چه زيبا، اين
هماهنگي برجهاي به رنگ خاك ]برخلاف برجهاي به رنگ آب[
با سياره خاكي ]که دو سومش هم آب است[ در وحدت از
روزگاران پيش به يادگار مانده است، كه حقيقتاً سزاوار
است به آنها برتر از عجايب هفتگانه عالم نگاه كرد.»
(اينجا و همه جا تاکيدها و عبارات ميان دو کروشه
افزودههاي من است!)
اما دربارهي شکل و شمايل اين
عجيب هشتم بدانيد که: «قطر سوراخهاي ورودي كبوتران ]هر
کبوتر يک سوراخ ورودي دارد و يک سوراخ خروجي![ به داخل
برجها به اندازه اي ساخته شده است كه تنها كبوتران
مي توانستند وارد آن شوند و پرندگان مهاجم قادر به
ورود به داخل آن نبودند. جالب توجه اين كه براي دقت يك
اندازه بودن قطر سوراخهاي كبوتر بويژه در
كبوترخانه هاي سبك گلپايگان و خمين از تنوشه (لوله هاي
سفالي) استفاده مي شده تا سوراخها يكسان اجرا
شود....»!
و براي اين که خيال نکنيد مردم
ما بدون بهره گيري از علوم زمانه و حتا علوم زمانهاي
بعد همينطور ديمي کبوترخانه ميساختند بدانيد که براي
ساختن اين بناهاي عجيب غير از علم «دفع دشمنان کبوتر»
« از علوم ديگر در ساخت برجهاي كبوتر همچون استفاده از
دانش فيزيك با توجه به اصل تشديد ( رزنانس) به منظور
توجه و پرواز همزمان دسته جمعي حدود ۱۴ هزار تا ۲۵
هزار كبوتر در اثر برخاستن ناگهاني كه ارتعاشات بسيار
قوي را به دنبال دارد، عالمانه بهره برده شده است.
هندسه و رياضيات به خاطر به حداكثر رساندن سطح در حجمي
ثابت و بهره گيري از اصول زيباشناختي آن چشم گير است.
دانش جانورشناسي و روانشناسي جانوري از ديگر علومي است
كه در ايجاد تجهيزات دفاعي كبوترخانه و نيز تمهيدات
مكانيكي، بيولوژيكي و شيميايي براي مبارزه با دشمنان
كبوتر اعمال مي شده. همچنين از علوم آب و هواشناسي،
گياه شناسي و ساير علوم بهره برده شده است.»! و همهي
اين علوم براي چه؟ براي «ساخت مرغوب ترين كود شناخته
شده در جهان»! البته ميدانيد که ما چون کاري نميکنيم
و چيزي نداريم که بهترين و بزرگترين و مرغوبترين و
نميدانم چيترين چيز جهان نباشد، کبوترانمان هم
مرغوبترين کود جهان را توليد ميکنند!
من
تازه ميفهمم چرا وضع ما در زمينهي علوم اينقدر خراب
است! ميبينيد که؟ اجداد ما هر چه دانش و علم داشتند،
از «روانشناسي جانوري» گرفته تا «علوم آب و هوا شناسي»
و «علوم و تمهيدات ديگر» همه را خرج فضلهي کبوتر
کردند و ديگر هيچ چيز از آن براي نسلهاي بعد باقي
نماند که نماند.! و به قول يک سياح فرانسوي «همه اينها
براي به دست آوردن كود ساخته شده است و نه براي پرورش
و تغذيه كبوتران»!
بعد هم براي اين که
خيال نکنيد نويسنده اينها را از خودش درآورده و بيخود
اغراق ميکند قولهايي نقل کرده از سياحان خارجي تا به
عظمت اين «عجيب هشتم»! بيشتر پي ببريم. مثلاً
ميفرمايد: «سياح بزرگ فرانسوي در قسمتي از سفرنامه
خود مي نويسد:«كبوترخانه هاي عظيم ايران شش بار بزرگتر
از بزرگترين پرورشگاههاي ماست.»! که چون نويسنده اسم
اين «سياح بزرگ» را يادشان رفته بنويسند، درست متوجه
نميشويم که اين فرانسويها در پرورشگاههاي خود فضلهي
کدام حيوان را پرورش ميدادهاند که اينقدر کوچک
بودهاند؟! بعد هم از قول شاردون فرانسوي نقل ميکند
که «ايران مملكتي است كه بهترين كبوترخانههاي جهان در
آنجا ساخته مي شود.»! منتها من گمان ميکنم چون صنعت
کودکبوترسازي در اروپا و ساير نقاط جهان صنعتي
ناشناخته بوده پس جهانيان اصلاً کبوترخانه نداشتهاند.
و به اين ترتيب طبيعي است که کبوترخانههاي ما
«بهترينهاي جهان» باشند. همانطور که صنعت آفتابهسازي
ما، چون ديگران آفتابه نميسازند، در جهان بيرقيب
است!
البته فکر نکنيد که
من بخيلم و يا خداي ناکرده منکر زيباييهاي مملکت هستم.
من فقط ميگويم کار خوبي نيست آدم پاي عجايب هفتگانه و
علوم «روانشناسي جانوري و ديگر علوم» را به فضلهي
کبوترها بکشاند تا زيبايي برج و منار مملکتش را اثبات
کند! و از آن بدتر، درست نيست و انصاف هم نيست آدم حرف
توي دهن اين خارجيهاي بيچاره بگذارد و از قولشان
بنويسد: «جهانيان ايرانيان را حساسترين انسانهاي جهان
معاصر در حفظ و حراست از آثار باستاني خويش مي دانند»
چون اگر يک خارجي مغرضي هم پيدا شد و براي گمراه کردن
ما چنين اتهامي به ما زد بايد جلويش ايستاد يا اين همه
آثار باستاني و غير باستاني را نشانش داد که هر روز
تخريب ميشود و به باد فنا ميرود! بايد بهشان تذکر
داد که اي مغرضان، ما داريم زور ميزنيم که کمي «انسان
جهان معاصر» شويم حالا حساسترين نشديم پيشکش! و اصلاً
فضلهي کبوتر ما چه ربطي به جهانيان دارد؟ از اين
گذشته شايد اينها تهمت «حساسترين انسانهاي جهان معاصر»
را به ما ميزنند تا کسي باور نکند که هر روز يک عده
از اين حساسترينها با چماق ميکوبند توي مخ يک عده
حساسترين ديگر؟!
من
اينها را خوانده بودم و در روزنامهي همشهري هم خوانده
بودم ـ که يعني يکي از بهترين روزنامههاي ايران است
ـ، گفتم «تا يادم نرفته» براي شما هم نقل کنم تا مثل
من شاخ دربياوريد. و ضمناً يادمان نرود که هر چيز خوب
لازم نيست عجيب باشد و از عجايب هفتم هم جلو بزند و
«با سياره خاکي» نميدانم چکار کند! هر چيز عجيبي هم
الزاماً خوب نيست، مثل گزارش همين نويسنده از
کبوترخانهها که «کارشناس ارشد معماري» هم هست و خيلي
هم عجيب است!
هانوفر ۲۵ ژوئيه
۲۰۰۳
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اين هم آدرس و
مشخصات دقيق اصل مقاله:
ـ كبوترخانه ها
اعجاز معماري ايراني، نوشتهي حبيب الله متحدين،
كارشناس ارشد معماري، روزنامه همشهري سه شنبه ۳۱ تير
۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۱۱۴
http://www.hamshahri.net/hamnews/1382/820431/news/adabh.htm
|