«من قاضی ربیحاوی را نمی شناسم»
تاملی است بر دو نامه از این نویسنده. این مقاله
همچنین تاملی است بر نوعی از رفتار و نحوه مواجهه برخی
از «روشنفکران» ما با دیگران و تلاشی است برای درک
مکانیزم استدلال از خلال متن. من در این مقاله کوشیده
ام هر کنش و ادعایی را فقط در چهارجوب متن همان دو
نامه بررسی کنم. در حقیقت سعی کرده ام ببینم اگر شخص
نویسنده را کنار بگذاریم ساختار متن و نشانه های مستتر
در متن چه را بازمی گویند.
این مقاله در سایت ایران خبر نیز
منتشر شده است.
P
«ما و بامداد و آینه دارش» نگاهی
است به کتاب «بامداد در آینه، ده سال گفتگو با احمد
شاملو»، نوشته نورالدین سالمی و بحثهایی که بر انگیخت.
این مقاله ابتدا در سایت گویا
نیوز و سپس در برخی از سایتهای دیگر اینترنتی منتشر
شد. متن آن در اولین شماره فصلنامه باران نیز به چاپ
رسده است.
P
«مرگ نابهنگام ...» پاسخی است به
ادعاهای نویسنده ای که معتقد است مرگ هوشنگ گلشیری
باعث رونق ادبیات مهاجرت و گشایش کار کانون نویسندگان
در ایران شده است!
این
مقاله در سایتهای «ایران امروز» و «گویا نیوز» نیز
منتشر شد.
P
«یادی از فرهاد» نوشته کوتاهی
است به یاد خواننده محبوب و یادآور خاطرات نوجوانی و
جوانی من و بسیاری دیگر؛ فرهاد مهراد. چند عکس منتشر
نشده از سفر و کنسرتی که فرهاد در شهر هانوفر داشت نیز
همراه این نوشته است.